سیستان و بلوچستان وضعیتی دارد که خبرنگار ایسنا وقتی به این منطقه سفر میکند درباره روستاهایش مینویسد "حتی از به کاربردن کلمه روستا شرمم میگیرد، آبادانی اینجا مفهومی ندارد، آلونکهای بتونی گرد شکل در شنزارها که چند راس بز تنها داراییشان است که با تکه پارچهای پایشان را بند کردهاند."
"در نگاه بعدی آنچه به مغزت نفوذ میکند و آنرا به درد میاندازد، پای برهنه کودکان، لباسهای مندرس آنها و جثه نحیف مادران و کودکان و لکههای پوستی بروی دستان و صورت اغلب آنهاست که حکایت میکند از سوء تغذیه و فقدان بهداشت، درد نداری مردمان این منطقه وقتی دهانهایی با دندانهایی پوسیده و یا بیدندان را میگشایند هم میتوان حس کرد، دردهای این مردمان از فقدان آموزش، بهداشت، مسکن، بیکاری و .... آنقدر عمیق است که در این نوشته نمیگنجد و روایتی خاص خود را میطلبد."
ایسنا از قول محلیها نوشته است جاده مالرو و کوهستانی ماجیرو در منطقه دشتیاری حدود یک دهه گذشته در دست راهزنان و اشرار بوده و مسافران را ناچار میکرده برای گذر از آن کیلومترها راهشان را دورتر کنند تا به پیرسهراب برسند.
البته جاده پیر سهراب نیز داستانی دارد. این جاده نیز خودش راه شوسه بوده و بنا به دلایل امنیتی مذکور کسی جرات گذر از آن را هم نداشته تا اینکه «حمیرا ریگی» پس از انتصابش به عنوان اولین بخشدار بخش مرکزی چابهار سیستان و بلوچستان، تصمیم میگیرد برای مجاب کردن استاندار برای احداث جادهای آسفالته در ماجیرو با هدف کوتاه کردن مسیر تردد مردم، وی را به این جاده بیاورد اما امنیتیها اجازه چنین کاری نمیدهند که همین سرآغاز داستان «جاده خانم ریگی» میشود.
ریگی برای رسیدن به هدفش ابتدا میباید امنیت جاده مالرو ماجیرو را تامین میکرده برای همین به دنبال سرکرده اشرار که در روستایی زندگی میکرده میرود، با ماشین پلاک دولتی وارد روستا میشود، روستایی که در تیررس و دید اشرار است، با پای خودش به خانه سرکرده میرود و سرکرده که میبیند.
سرکرده گروهی که میگویند اشرارند و کوهستان را در دست دارند، از مشکلات آموزشی و بهداشتی روستایش سخن میگوید و در نهایت قول و قراری با خانم بخشدار میگذارد تا در قبال تامین امنیت جاده در روز بازدید استاندار و پس از آن، جادهای آسفالته در دل کوه احداث شود.
بخشدار بالاخره موفق میشود تا استاندار را به جاده کوهستانی بیاورد تا از نزدیک صعبالعبور بودن جاده را ببیند و همین بازدید موجب امضای استاندار برای احداث جاده ماجیرو در دل کوهها میشود.
حمیرا ریگی بزرگ شده جنوب استان سیستان و بلوچستان است و متولد چابهار است، مکانی که از نظر شرایط فرهنگی و برخورداری در سطحی بسیار پائینتر از مرکز استان بوده است.
با گذشت همه این سالها هنوز خود را مدیون پدری میداند که در برابر تمامی فشارها مقاومت کرد و پس از دبستان و راهنمایی و دبیرستان در نهایت دخترش را ۷۰۰-۸۰۰ کیلومتر دورتر از خانه به دانشگاه فرستاد تا تحصیل کند.
حمیرا ریگی در سال ۸۰ و در ۲۵ سالگی به عنوان اولین بخشدار زن استان سیستان و بلوچستان انتخاب شده است و اکنون فرماندار قصرقند است.
فرماندار قصر قند در خصوص مقاومتهای اجتماعی در بدو ورودش به کار میگوید: از طرف برخی مردم و بعضا بزرگان، علما، و روحانیون و ریش سفیدان نگرانیهایی در خصوص بحث ضعف مدیریتی زنان به عنوان ضعیفه وجود داشت که با بررسی در خصوص علت آن متوجه شدم مردم تجربه مدیریت سیاسی یک زن را نداشتند و بدلیل نوع نگاهها به زنان، آنها در جایگاهی پایینتر از مردان قرار دارند و از سوی دیگر تجربه تلخ عدم موفقیت برخی مردان در حل مشکلات و محرومیتها نیز چنین ذهنیتی را تقویت کرده بود و تصور دیگر این بود که به عنوان یک زن درصدد حذف مردان هستم.
وی که معتقد است زنان در جامعه بلوچی محکوم به خانه نشینی هستند و نقشی در تصمیم گیریها ندارند ادامه میدهد: باید در جامعهای با چنین دیدگاهی نگرانی مردان را برطرف و مطالبات را قبل از مراجعه پیگیری میکردم.
خانم ریگی امنیت کنونی بخش بلوچستان را مدیون حضور و نقش آفرینی بومیان میداند و با تاکید بر اینکه شرایط کنونی نسبت به ۱۰ سال پیش بسیار متفاوت و امنیت برقرار شده است، میگوید: واگذاری مسوولیت به بومیان و مشارکت مردم باعث ایجاد امنیت پایدار انسجام داخلی شده است.
خلاصه گزارش و عکس از ایسنا
تدبیر زن ۲۵ ساله، جاده را از اشرار گرفت