طرلان حسینی در سومین دوره انتخابات شوراهای شهر به عنوان عضو شورای شهر رودهن برگزیده شد. او کارشناس ارشد برنامه ریزی درسی است و میگوید پس از آنکه سر و کارش به شهرداری افتاده اطلاعاتش در مورد فعالیتهای شهر چنان شده که موفق شده اعتماد مردم را در دوره سوم انتخابات شوراها جلب کند.
خانم حسینی کمی از سابقه خانوادگی و زندگیشخصیتان بگویید.
من آخرین فرزند خانوادهای خوش نام و پرجمعیت در شهر رودهن بودم. خوشبختانه خانواده من همه مورد احترام و اعتماد اهالی منطقه هستند. آرزو داشتم پزشکی بخوانم اما سرانجام در رشته حسابداری دانشگاه رودهن مشغول به تحصیل شدم.
چه چیزی باعث شد به فعالیتهای اجتماعی علاقهمند بشوید؟
یک روز بارانی وقتی به خانه آمدم دیدم مادرم در حالیکه مشغول شستن ظرف درحیاط بود با افسوس از زندگی گله کرد و گفت: "من اگر بمیرم خیلی از رفاهها را ندیدم و زندگی سختی داشتم. از فردای همان روز تصمیم گرفتم برای رفاه او کاری بکنم. با اعتماد همه اعضا خانواده سند خانه به نام من شد و تصمیم گرفتیم تا خانه قدیمی پدری را دوباره بسازم. این اولین آزمون ورود من به اجتماع یود هر روز ساعتهای زیادی را در شهرداری و..... میگذراندم. حضور در همین فضاها بود که مرا با مشکلات موجود در شهر آشنا کرد. در ۲۴ سالگی مثل یک فرد کهنه کار دنبال کار ساخت و ساز و نقشه زمین و...چک و وام و...راه افتادم.
به خاطر آشنایی با این موضوعات علاقهمند به شوراهای شهر شدید؟
به تشویق همسرم در سال ۱۳۸۶ و در سن ۳۶ سالگی ودر آخرین روز ثبت نام جهت کاندیداتوری اقدام کردم و تنها ۲۰ روز مانده به روز رای گیری به طورعلنی وارد گود انتخاباتی سومین دوره شوراهای شهر شدم. یقین داشتم اگر زودتر متوجه شوند تخریبم میکنند.
در رودهن شرایط انتخابات شوراها چطور بود.
حوزه انتخابیه شامل شهر رودهن و دو روستای سادات محله و کریتون با جمعیت تقریبی بیش از ۲۱ هزار نفر بود .
در آن دوره من با کسب ۳۶۰۰ رای به عنوان سومین نفر وارد شورا شدم. تعداد اعضای شورا در آن سال پنج نفر بود و در حال حاضر هفت نفر است.
در اولین روز حضور علنی به ملاقات یکی از منتخبین چند دوره قبل رفتم تا بابت حضورم توضیحی بدهم و در همان جا بود که متوجه شدم ایشان مرا در حد یک رقیب نمیدانند!
چه چیز باعث میشد شما را جدی نگیرند؟
سوال عمومی این بود: یک زن بره شورا چیکار کنه؟ همه کارها مردانه است و زنها توانایی انجام آن را ندارند. اگر زن وارد شورا شود فقط به مسائل زنان رسیدگی میکند.
توصیه بسیاری از دوستانم و نیز اعضای شورای قبل این بود که رای نمی آوری پس بهتر است انصراف بدهید. در واقع پیش بینی آراء چهار نفر اول شده بود و من در فهرست برندههای مورد انتظار نبودم. در مورد نفر پنجم هم گمانی برای من نبود.
خب چه تدبیری به کار بردید که توانستید در انتخابات موفق شوید؟
در طی زمان باقی مانده تا روز رای گیری محافل و جلسات از سوی دوستان و آشنایان ترتیب داده میشد. این جلسات معمولا شامل ۲۰ الی ۳۰ نفر از مردم بود و اکثرا زنانه بودند.
مهمترین ویژگی من در گفتگو با مردم صداقتم بود . بسیاری از مسایل مردم را شخصا لمس کرده بودم و از همین رو صادقانه با مردم حرف می زدم و در پایان هر جلسه اکثر حضار قول می دادند تمامی تلاش خود را در جهت جلب آراء به نفع من انجام دهند و بر این امر قسم می خوردند.
نقطه عطف جلب آراء و جلب بیش از ۵۰ درصد آراء در برنامه سخنرانی بزرگی بود که در حسینیه قمر بنیهاشم برگزار شد. در این جلسه اولین تجربه حضور و سخنرانی در جمع بزرگ برای من بود. تا آن موقع این تعداد مخاطب نداشتم. به اتفاق همسر و برادرم در حسینیه ظاهر شدم تنها زن جمع بودم. احساس میکردم نیرویی بیرونی کمکم میکند در پایان سخنرانی اشک در چشم حضار حلقه زده بود من از خودم، آرمانها وآرزوهایم برای مردم گفتم در واقع زندگی خودم را روایت کردم و اینکه احساس میکردم مثل فولاد آبدیده شدهام. هر چه به دلم بود گفتم و در آخر شعری خواندم که بسیار تاثیر گذار بود:
نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان افتادنی است
نتیجه آن سخنرانی چه بود؟
بیش از ۶۰ درصد حاضران در مسجد به حرفهایم توجه کردند و به من رای دادند.
خانم های حاضر در ستاد به شدت تحت تاثیر نتیجه این سخنرانی قرار گرفته بودند. این سخنرانی نام طرلان حسینی را در فهرست منتخبین بر سر زبانها انداخت و سایرین را چند روزی در سایه قرار داد. در پایان سخنرانی حسینیه همان فردی که گفته بود من را در حد رقیب نمی داند جلوی حسینیه گفت: شما که رای می آورید برای من هم دعا کنید. در پاسخ گفتم من نمی دانم شورا چیست و اگر رای نیاوردم احساس از دست دادن ندارم اما شاید نیاوردن رای برای شما نگران کننده باشد.
چقدر برای ستاد و فعالیتهای انتخاباتی هزینه کردید؟
برای ستاد فقط دفتر کوچکی گرفتم که پر و خالی میشد. پذیرایی و غذای ستاد هم از سوی خانواده یعنی خواهرانم تامین میشد. هیچ استفادهای از امکانات فضای مجازی و رسانهای نکردم. رای من دهان به دهان و با دیدارهای رودررو جلب شد وعلیرغم آنکه خرید آراء از دورههای قبل بسیار مرسوم بود من رای سالم داشتم. شبکهای از دوستان و آشنایان به طور داوطلبانه رای جمع آوری کردند و البته تاثیر گذاری سخنرانی بزرگ حسینیه بیش از انتظار بود.
فرماندار و شخص امام جمعه نیز از حضورم در صحنه انتخابات به خصوص پس از برنامه سخنرانی حسینیه استقبال کردند. فرماندار در دیداری گفت: من به ورود سالم و خروج سالم شما از شورا مطمئنم.
چه چیزی باعث توجه مردم به رای شما شد؟
من بر مبنای سابقه منطقهای و شناخت خانوادگی و اعتماد بخش سنتی و توده عمومی مردم رای آوردم.
چه کسی حامی شما بود و هزینههای ستاد را چطور پرداخت کردید؟
مشاور و تشویق کنندهام همسرم بود. و از طریق وامی که همسرم از دانشگاه گرفته بود بخشی از هزینهها را پرداخت کردیم و خواهرانم هم کمک کردند. در واقع یکی از تاثیر گذارترین زنان ستادم خواهرزادهام بود که هدایت تیم تبلیغات را برعهده داشت. به خاطر اینکه تجربه کار انتخاباتی برای نمایند گان دورههای قبل را داشت·
شعار تبلیغاتی هم داشتید؟
بله شعار تبلیغاتیام این بود که از قاب پنجره کوچک شهرمان آن سوی مه را بنگریم.
در سخنرانیهایتان درباره چه موضوعاتی صحبت میکردید؟
محتوای سخنرانیها در محافل بر مبنای مخاطب تغییر میکرد. برای مخاطب تحصیل کرده و دانشگاهی و نیز مردم عادی محتوا متفاوت و کلام متناسب انتخاب میکردم. در همه این گفتگوها اصل صداقت مشترک بود.
در دوره حضورتان در شورای شهر چه اقداماتی کردید و چه فعالیتهایی داشتید؟
راهاندازی انجمن دیابت رودهن، راهاندازی کارگاههای اشتغال زنان، راهاندازی دفتر امور زنان و تشکیل جلسات هفتگی، تشکیل NGO بانوان خیر اندیش بخشی از فعالیتهایم بود.