عضو شورای شهر یاسوج: توانایی افراد به جنسیت‌شان ربط ندارد

زهرا زمانی عضو شورای شهر یاسوج دانشجوی دکترای فیزیک است. او متاهل است و دو فرزند دارد و در کنار تحصیل به عضویت در شورای شهر درآمده است. او در شهری که رابطه‌های قومی و قبیله‌ای بسیار پررنگ است به عنوان نفر اول شورای شهر یاسوج برگزیده شده است. 

چی شد که تصمیم گرفتید عضو شورای شهر بشوید و سوابق کاری‌تان چیست؟

من قبل از اینکه عضو شورای شهر بشم دبیر رسمی آموزش و پرورش بودم. سال  ۹۱  استخدام شدم و سال ۹۲ وارد شورا شدم.

یکی از انگیزه هایم این بود که در دوره دانشجویی وقتی صحبت می‌کردیم که به چه کسی باید رای بدهیم برایم مهم بود کسی که در این منصب قرار می‌گیرد چقدر کار می‌تواند بکند.

در دوره چهارم به این فکر کردم که خودم این توانایی را دارم که وارد شورا بشوم یا نه.

شهر ماهم از آنجایی که یک شهر عشیره‌ای و قبیله‌ای است و شاید حرف حزب و جناح‌ها در آن خیلی کم‌رنگ است و بیشتر تعصبات قومی حرف اول را می‌زند این کار سختی بود.

به خصوص که تا پیش از این هیچ خانمی عضو شورا نبوده و اگر کسانی هم کاندید شده بودند رای نیاورده بودند.

اکثرا خانم‌های غیربومی ثبت‌نام می‌کردند و خانم‌های بومی با وجود توانایی‌هایی که دارند و تحصیلات بالایی که دارند به دلیل همان مسائل قومی جرات و جسارت چنین کارهایی را نداشتند.

خب فکر کردم که من هم می‌توانم وارد بشوم و کاری کنم. مسائل شهرمان را می‌دیدم و کارهای عمرانی زیادی باید انجام می‌شد که عملی نمی‌شد.

وقتی که تصمیم به این کار گرفتم و شروع کردم خانواده‌ها مخالفت کردند.

خانواده خودتان مخالف بود؟

بله هم خانواه خودم و هم خانواده همسرم مخالف بودند.

می‌گفتند شما اگر بروید مثل خانم‌هایی که پیش از این کاندیدا شده بودند، رای نمی‌آورید و با آبروی ما بازی می‌شود. چون اینجا به هر حال ما خیلی شناخته شده هستیم و فامیل گسترده‌ای هم داریم.

می‌گفتند می‌افتی سر زبان‌ها و رای هم نمی‌آوری. از اینجا شاید خودم هم کمی دلسرد شدم ولی باز هم گفتم نه ایرادی ندارد. نهایتش این است که رای نمی‌آورم اما مهم است که رفته‌ام و توانایی‌های خودم را ناشن داده‌ام که می‌توانم کاری کنم.

وقتی من ثبت نام کردم صد نفر در شهر یاسوج ثبت نام کرده بودند. ده نفرشان تایید نشدند و از ۹۰ نفر باقی مانده ۸۵ نفر مرد بودند و ما هم پنج نفر زن بودیم.

دو نفر از خانم‌ها در نیمه راه انصراف دادند و در نهایت من و دو خانم دیگر تا انتخابات ماندیم.

همه ما کار کردیم و فعالیت کردیم و خود من تلاش‌هایم را چند برابر کردم و خدا هم کمک کرد و زمان انتخابات وقتی شروع به شمردن رای‌ها کردند در بیشتر صندوق‌ها من نفر اول بودم.

زمانی که رای‌گیری تمام شد و فرمانداری اعلام کرد که من با داوزده هزار رای نفر اول شده‌ام.

هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد که خانم‌ها بیایند و یک نفرشان هم نفر اول بشود.

شما از چه شیوه ای برای معرفی خودتان به اهالی شهر یاسوج استفاده کردید؟

من هم بنر داشتم و در سطح شهر جاهایی که اجازه می‌دادند پوسترهای مختلفی نصب کرده بودیم. بروشور هم داشتم و شعار هم انتخاب کرده بودم.

شعارتان چه بود؟

شعارم این بود که باید خورشیدی باشد تا نوری بتابد. و کارهایی که می‌خواستم برای شهر انجام بشود در بروشور نوشته بودم. گفتم قول نمی‌دهم ولی وارد می‌شوم و می‌بینم چه کارهایی از دستم برمی‌آید. خب خدا را شکر چند تا از کارهایی را که می‌خواستم و دوست داشتم انجام بشود پیگیری کردم و انجام شد.

مثلا چه کارهایی؟

مثلا یکی از موارد احداث پارک بانوان بود که برایم خیلی اهمیت داشت چون جای مشخصی برای بانوان شهر وجود نداشت.

با کمک شهرداری و نمایندگان مجلس توانستیم زمین را بگیریم و بودجه هم گرفتیم و فاز اول کار را شروع کردیم که قرار است به زودی افتتاح بشود.

موقع تبلیغات انتخاباتی‌تان با آقایان هم صحبت می‌کردید یا فقط برای خانم‌ها سخنرانی می‌کردید.

نه من همه جا برای سخنرانی می‌رفتم چون اعتقادم این بود که این‌جا دیگر بحث زن و مرد نیست و توانایی‌های یک فرد به جنسیتش ربطی ندارد.

هر جایی که می‌رفتم و هر مراسمی که شرکت می‌کردم بیشتر آقایان بودند. چون خانم‌ها خیلی درگیر کار سیاسی نبودند.

حالا اینترنت هست و یک مقدار بهتر شده و وضع فرهنگی هم بهتر شده و در استان ما هم خانم‌ها اظهارنظر می‌کنند ولی قبلا این طور نبود.

حتی ما در خانه‌هایی هم که دعوت می‌شدیم و برای سخنراینی می‌رفتیم همه آقا بودند.

به مساجد هم می‌رفتیم، حتی در مراسم عروسی‌ها هم که می‌رفتم مثلا صاحب عروسی به من این اجازه را می‌داد که مثلا بروم پشت میکروفون بایستم و برای مهمانان عروسی صحبت کنم.

نوع پوشش‌تان چه بود و بیشتر از چه رنگ‌هایی استفاده می‌کردید؟ فکر می‌کنید نحوه حجاب‌تان در انتخاب شدن‌تان موثر بود؟

خب بله خیلی مهم بود. من پوششم همیشه با چادر بوده. یکی از عکس‌هایم رنگی بود و در آن مقنعه آبی داشتم با چادر مشکای و خیلی مورد توجه قرار گرفت.

بعد از این که انتخاب شدید واکنش‌های مسئولین استانداری، شهرداری ، فرمانداری چه بود؟

خدا را شکر همه استقبال کردند و همه خوشحال بودند. حتی می‌گفتند به وجود یک خانم در شورا نیاز هست.

شما از فضاهای مجازی هم استفاده می‌کردید یا الان استفاده می‌کنید؟ اصلا مردم چطور با شما در ارتباطند؟

آن زمان که ما ثبت نام کردیم مثل الان واتساپ و وایبر و این چیزها نبود. فقط فیسبوک و ایمیل بود و صفحه فیسبوک داشتم. الان فقط یک خط تلفن دارم و هر کسی که ارباب رجوع باشد شماره‌ام را دارد و کارشان را پیگیری می‌کنم و با همین تلفن می‌توانند در تماس باشند.